انیمیشن لایت یر؛ نبرد با زورگ و سرگردانی در زمان
به گزارش وبلاگ سفر به کانادا، انیمیشن لایت یر درجه یک و لذتبخش است؛ می پرسید چقدر لذتبخش؟ بی نهایت و فراتر از آن! این یک ماجراجویی انیمیشنی فوق العاده است که ما را به سفر در فضا و زمان می برد و خاطرۀ بهترین فیلم های علمی تخیلی را برایمان زنده می کند. داستان فیلم دربارۀ سرگذشت شخصیت باز لایت یر است؛ همان عروسک فضانورد و پر شور و اشتیاق فیلم داستان اسباب بازی.
به گزارش وبلاگ سفر به کانادا؛ شاید این فیلم جزء بهترین های تاریخ کمپانی پیکسار نباشد، اما همۀ ویژگی های فیلم های خوب این کمپانی را دارد: شوخ و شنگ، بامزه، خوش ساخت و پر از عاطفه. قصۀ فیلم شاید زیاد پیچیده و غیرقابل پیش بینی نباشد، اما واقعا خلاقانه است و با ریتم بسیار مناسبی روایت شده.
در اینجا ما لایت یر را گاهی با لباس شخصی و بدون کلاه فضانوردی همیشگی اش می بینیم؛ این چیزی است که ما را به شخصیت او نزدیک تر می کند و حالت انسانی تری به او می دهد. داستان فیلم از این قرار است که سفینۀ باز در یک سیارۀ دوردست مجبور به فرود اضطراری شده و او به همراه فرمانده و بهترین دوستش آلیشا هاوتورن و سایر خدمه در آنجا سرگردان شده اند.
شرایط زندگی در این سیاره بسیار سخت است و همه جای آن پر از حشرات و موجودات آزاردهندۀ عجیب و غریب است. اما به هر حال خدمۀ سفینه دستور گرفته اند که تا وقتی سفینه تعمیر گردد و بتواند پرواز کند، در این مکان دوردست برای خودشان یک اقامتگاه موقتی بسازند. خود باز هر از گاهی سفینه را آزمایش می کند تا ببیند می تواند به سرعت کافی برای فرار از این سیاره برسد یا نه.
اما ماجرا از جایی عجیب تر و ترسناک تر می گردد که این آزمایش ها باعث یک جور ناهنجاری زمانی-مکانی می شوند؛ بعد از هر 60 ثانیه که او با سرعت بسیار زیاد پرواز می کند، وقتی به سیاره برمی گردد می بیند که چهار سال زمان گذشته است. اما باز برای اینکه بتواند راهی برای برگشتن به خانه پیدا کند همچنان به این آزمایش ها ادامه می دهد و در نتیجه بعد از چندین آزمایش ناموفق، اطرافیان او کم کم پیر می شوند و از دنیا می فرایند.
بالاخره یک بار او وقتی از آزمایش شصت ثانیه ای (و در واقع چندین ساله) خودش برمی گردد می بیند که نسل جدیدی از فرماندهان بر سر کار آمده اند. این فرماندهان به او می گویند که دیگر باید دست از تلاش بردارد و تسلیم گردد. اما باز تصمیم می گیرد که با کمک نوۀ آلیشا به نام ایزی و یک گروه دست و پاچلفتی از داوطلب ها، دوباره برای رسیدن به هدفش تلاش کند. سرنوشت آن ها این است که با امپراطور شرارت یعنی زورگ رو در رو شوند و مبارزه کنند.
شخصیت پردازی این فیلم بسیار قوی و جلوۀ بصری آن زنده و تحسین برانگیز است. در این جا علاوه بر شخصیت خود باز ما با شخصیت های دوست داشتنی دیگری هم آشنا می شویم که مجذوب کننده ترین آن ها یک گربۀ رباتی کوچک به نام ساکس است که حضورش جنبۀ شوخی و کمدی فیلم را بیشتر کرده است. فیلم در سراسر مدت زمانش شاد و گیرا است و تماشای آن هم برای بچه ها و هم برای بزرگتر ها یک تجربۀ لذتبخش و دوست داشتنی خواهد بود. حالا باید امیدوار باشیم که کمپانی پیکسار یک فیلم هم دربارۀ ماجرای آشنایی و ازدواج خانم و آقای سیب زمینی برای ما بسازد!
- کارگردان: انگوس مک لین (Angus MacLane)
- نویسندگان: جیسون هدلی (Jason Headley)، متیو آلدریچ (Matthew Aldrich)
- تاریخ اکران: 27 خرداد
منبع: theguardian.com
منبع: فرارو