کرونا به نفعم شد!

به گزارش وبلاگ سفر به کانادا، حسن اصغری می گوید: این روزها وقت بیشتری برای نوشتن و خواندن دارد و شرایط به نفع او شده است. او همچنین معتقد است درباره وقایع این چنینی نمی گردد فوری نوشت.

کرونا به نفعم شد!

این نویسنده در گفت وگو با وبلاگ سفر به کانادا، درباره حال و هوایش در این روزهای کرونایی، اظهار کرد: من مشغول نوشتن رمانی درباره مشروطه هستم. شخصیت اصلی رمان ستارخان است، البته دو سالی می گردد که بر روی این رمان کار می کنم و الان در حال بازنویسی آن هستم. تا الان حدود 340 صفحه اش تمام شده است. در این دو ماهی که این بیماری کرونا عمومی شده من در خانه مشغول نوشتن بودم و در کنار آن کتاب می خواندم؛ صبح ها می نویسم و بعدازظهرها مطالعه می کنم که منحصر به داستان نیست.

او اضافه نمود: دو کلاس داستان نویسی داشتم که با توجه به این شرایط تعطیل شدند، هرچند کلاس ها به صورت اینترنتی برگزار می گردد. می توانم بگویم این شرایط به نفع من شد و وقت بیشتری را برای خواندن و نوشتن می گذارم. این روزها بی کار نیستم و بیشتر از قبل مشغول هستم.

اصغری درباره تاثیر شرایط فعلی بر ادبیات و آفرینش آثار ادبی، گفت: این موضوع واقعه مهمی بود و هست، اما زمان می برد تا در ذهن نویسندگان و شاعران ته نشین گردد. باید زمان بگذرد تا آن ها ببینند چطور باید درباره این بیماری بنویسند. این واقعه از یک طرف اندوه ایجاد می نماید و مرگ و میر، ترس و وحشت و مسائل مادی و مالی مردم وجود دارد و از طرفی دیگر هنوز تمام نشده است. باید ببینیم در خاتمه کرونا چه اتفاقاتی می افتد و چه شرایطی پیش خواهد آمد.

او سپس با بیان این که این بیماری تغییرات مثبت و منفی ای را در دنیا ایجاد خواهد نمود، اظهار کرد: فکر می کنم این بیماری تغییرات فکری، اجتماعی و مالی را به دنبال خواهد داشت و در آینده باید منتظر این تغییرات باشیم. برای اهل قلم هم یک شوک است تا ببینند زندگی افت و خیز دارد و همواره مسطح نیست، هیچ وقت با خیال راحت نمی توان گفت همه چیز رو به راه است و مسئله ای در پیش نیست. اگر فرد خودش را به حالت بی خبری و بی خیالی بزند، ناگهان اتفاقی می افتد که فرد را از دنیا درونی اش بیرون می کشد و او را متوجه می نماید زندگی خیلی پرپیچ و خم است و چیزهایی مقابلش قرار می گیرد که اصلا انتظارش را ندارد. به نوعی مانند مرگ است؛ آدم زمانی که زنده است آن قدر در دنیای خود غرق است که فکر می نماید مرگ وجود ندارد و سال ها و قرن ها در پی هم می آیند و نمی داند که ناگهان بدون آن که متوجه گردد اجل سراغش می آید. این وقایع شوکی ایجاد می نماید و اهل اندیشه را وامی دارد تا بیشتر فکر نمایند. درباره نوشتن نیز همین طور است.

این داستان نویس گفت: درباره وقایع این چنینی نمی گردد فوری نوشت. در کلاس هایی که الان دارم یکی دوتا از شاگردانم داستان های کوتاهی درباره کرونا نوشته اند، کم و بیش قابل توجه هستند، اما خیلی عمیق نیستند؛ داستان تاثیر کرونا یا تاثیر یک واقعه را بر ذهن یک انسان نشان می دهد، این که چه تغییراتی را ایجاد نموده و نگاه انسان نسبت به اطرافیان را چگونه دگرگون نموده است. خودِ من فعلا درباره کرونا فکر می کنم و هنوزی چیزی درباره اش ننوشته ام، در واقع آمادگی ندارم درباره آن بنویسم؛ البته این موضوع در ذهنم هست و خیلی هم برای من تکان دهنده است.

او در ادامه گفت: ما در گذشته بیماری فراگیر داشته ایم؛ مثلا وبا، اما این بیماری می آمد و بعد مدتی کوتاه تمام می شد. من در تمام عمرم چنین واقعه ای را ندیده بودم که دنیا شمولی پیدا کند. این نشان می دهد سرنوشت انسان های کره زمین به هم گره خورده و یکی است. این بیماری خاص ایران یا کشورهای اطراف ایران نیست، عام است و در کره زمین عمومیت پیدا و همه را درگیر نموده است. کرونا واقعه ای مهم و تکان دهنده برای اهل قلم، اندیشه و سیاست است.

اصغری درباره این که به نظر او دنیای پس از کرونا به چه شکل خواهد بود، گفت: واقعه عظیم تاثیر عظیمی هم بر روی انسان ها می گذارد؛ نه فقط بر روی ما ایرانی ها بلکه بر روی همه دنیا. ما انسان ها درد مشترک داریم و باید ببینیم این درد مشترک را چگونه باید علاج کرد. البته همه دردهای بشر عام بوده است، اما یک واقعه باید این موضوع را بر سر آدم ها بکوبد که این درد مشترک است و باید علاج مشترک پیدا کرد. فکر می کنم در آینده حداقل فکرش ایجاد می گردد که انسان ها درد مشترک دارند و به شکل دنیای باید راجع به آن فکر نمایند. نویسنده ها نیز باید در آثارشان از یک جغرافیای کوچک بیرون بیایند و شخصیت هایی خلق نمایند که خاص یک کشور نیست. کار هنر و آفرینش آثار هنری نشان دادن درد مشترک است که در همه دنیا یکی است. آدم ها وجوه افتراق دارند، اما اشتراک های شان بیشتر است.

او در ادامه بیان نمود: البته این ها بیشتر کار سیاستمداران است اما برای هنرمندان هم مطرح است، زیرا در دنیای زندگی می نمایند که مرزها به هم ریخته است و ارتباطات دنیای همه را در یک محدوده کلی و دنیا شمول قرار داده که فاصله ندارند. همه درد مشترک دارند؛ این چیزی است که قرن ها در شعر، داستان، نمایشنامه و نقاشی مطرح شده، اما واقعه عظیم انسان ها را وادار می نماید تا بیشتر به درد مشترک توجه نمایند. این موضوع سال ها در آثار هنری بازتاب داشته اما گویا انسان ها نمی خواهند تجربه یا نگاه های شان را در اندیشه بیامیزند و دنیا را وسیع تر از محدوده جغرافیایی ببینید. انگار خیلی ها در خواب خرگوشی هستند و باید یک واقعه مهم آن ها را بیدار کند.

منبع: خبرگزاری ایسنا

به "کرونا به نفعم شد!" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "کرونا به نفعم شد!"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید